داستان های عجیب
DOWNLOAD CITY
شهر دانلود
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان

 در روزگاری پسری جوان تازه به دوران رسیده جاده ی دید و ان را ادامه داد و سر انجام به دو راهی رسید که دید  از یکی از دو راهی ها مردی ریش سفید و کهن سال را دید که در حال امدن است پسر جوان اورا مسخره کرد  ولی مرد پیر ناراحت نشد و به او گفت از راهی که من امدم نرو  فرجام ان به بنبست می رسد ولی پسر جوان به حرف او گوش نداد واز  راه پیر مرد  را ادامه داد و سر انجام به یک بنبست رسید و با پشیمانی و اندوه فراوان راه را بازگشت او دوباره به دو راهی رسید ودید پسرک جوان دیگری  نیز به دو راهی رسید است و جوان به یاد نصیحت پیر افتاد و ناگهان نگاهش به ریش بلند و سفید خود افتاد 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها